کد مطلب:153839 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:135

شهادت هانی بن عروه
وقتی مسلم بشهادت رسید و كوفه از تب و تاب افتاد محمد بن اشعث درباره هانی بن عروه نزد ابن زیاد شفاعت نمود و اظهار داشت: أصلح الله الامیر شما موقعیت هانی و كثرت قبیله اش را می دانی و من و اسماء خارجه با وعده و وعید او را به قصر آوردیم خواهش می كنم او را به من ببخشید كه از دشمنی اهل بیتش می ترسم ابن زیاد با توبیخ و تهدید او را ساكت كرد و دستور داد هانی را به بازار ببرند و بكشند هانی را دست بسته بطرف بازار بردند و او هر چه فریاد می زد و قبیله و هم پیمانان خود را می خواند. و وامذ حجاه و لا مذحج لی الیوم وا عشیرتاه. می گفت هیچ كس او را یاری نكرد و جوابش را نداد و حال آن كه در گذشته چهار هزار مرد سواره و هشت هزار پیاده تحت فرمان خود داشت و وقتی هم پیمانان خود را از قبیله كنده و غیره می طلبید سی هزار نفر تحت فرمان و او را


اجابت می نمودند اما در آن روز احدی به كمكش نشتافت هانی دستهای خود را رها ساخت تا حمله كند اما بر سرش ریختند و مجددا دستهایش را بستند و به بازار بردند و رشید غلام ترك آزادشده ابن زیاد او را شهید نمود ابن زیاد سر هانی را هم همراه سر مسلم برای یزید فرستاد [1] .


[1] اعيان الشيعه ج 1/ص 593 - مقاتل الطالبين ج 106 و 107 كامل ج 35:4 - ارشاد مفيد ص 216 - انساب الاشراف ج 2/ص 83 بحار ج 44 ص 358 - حياة الحسين ج 2/ص 404 - طبري ج 7 / ص 267 - مروج الذهب ج 3/ص 59.